احمدضیاء رحیمزی
جنگی که با حملات مستقیم رژیم صهیونیستی بر خاک ایران تقریباً دو هفته قبل از امروز ظاهراً به هدف رفع تهدیدهای فوری هستهای و موشکی ایران آغاز کرده بود، با اعلام آتش بس بین دو جانب توسط “دونالد ترامپ”، رئیسجمهور ایالات متحده امریکا، ظاهراً ساعت هفت بامداد سهشنبه سوم ماه سرطان سال روان خورشیدی پایان یافت.
این جنگ هنگامی آغاز یافت که بامداد روز پنجشنبه، ۲۳ جوزای سال جاری خورشیدی ( ۱۴۰۴ ) مصادف با ۱۳ جون ۲۰۲۵ میلادی، ارتش متجاوز اسرائیل عملیات نظامی گستردهای را علیه ایران آغاز کرد.
این حملات که بهطور رسمی با عنوان “عملیات شیر برخاسته” از سوی منابع اسرائیلی معرفی شده بود، ظاهراً پاسخی به رد ضربالاجل دو ماهه دولت ایالات متحده، برای دستیابی به توافق هستهای جدید از سوی ایران عنوان گردید، به گفته مقامات اسرائیلی، هدف اصلی این عملیات، خنثیسازی تهدیدات ناشی از برنامه هستهای و توانمندی موشکی ایران بود که پس از بمباردمان هوایی مستقیم ایالات متحده امریکا بر مراکز تصفیه یورانیم ایران در سه نکته، با اعلام آتش بس توسط رئیس جمهور امریکا، برای اکنون فروکش کرد.
جانب ایرانی نیز با وجود این امر که از این گونه عملیات سریع و وسیع رژیم صهیونیستی در داخل خل خاک خودش اندکی شگفت زده شده بود، اما به پاسخ قاطع این حملات پرداخت و با پاسخ وسیع و قاطعانه خود، به پاسخ رژیم صهیونیستی پرداخت که از دید تحلیلگران و ناظران اوضاع یکی از دلایل عمده مداخله مستقیم ایالات متحده در این جنگ و اقدام به بمباردمان هوایی نیروگاه ها یا تصفیه گاه انرژی هسته یی ایران نیز از همین جا ناشی می گردد.
ذکر همه آنچه در جریان جنگ 14 روزه بین ایران و اسرائیل و همچنان بمباردمان مستقیم امریکا بر نقاط حساس غنی سازی یورانیم ایران گذشت، داستان طویلی است که بیان مفصل آن همه شاید ملال آور و حوصله گیر باشد اما دانستن اینکه جنگ اخیر یک و نیم هفته یی بین ایران و رژیم صهیونیستی بالاخره به نفع کدام یک از طرفین تمام شد و کدام یک از طرفین پس از اعلام آتش بس امریکایی، در چه وضعیتی قرار دارند، شاید بتواند تا حدی روی این موضوع روشنی بیاندازد:
در حالیکه ایالات متحده امریکا و بگونه مشخص رئیس جمهور آن کشور دونالد ترامپ در ابتدای حمله رژیم صهیونیست بر ایران از مداخله کشورش در این جنگ اباء ورزید، ولی در امتداد جنگ بین ایران و رژیم صهیونیستی دیری نه گذشت که لحن تکلم رئیس جمهور ترامپ تغییر خورد و با گذشت چند روز از جنگ بین دو جانب، وقتی جهانیان پاسخ های سنگین و متقابل ایران علیه تجاوزات رژیم صهیونییست را شاهد بودند؛ جنگنده های امریکایی اهدافی را در سه نقطه ایران، هدف بمباردمان هوایی قرار داد و ادعا کرد که مراکز غنی سازی یورانیم توسط ایران را از بین برده است.
رژیم صهیونیست در حالیکه در داخل کیان صهیونیستی خود با ده ها نوع مشکل سیاسی و مخالفت مردم خود روبرو بود و از سوی دیگر در صحنه جهانی هم آواز مظلومیت مردم مظلوم فلسطین و به خصوص عظیم ترین تراژیدی قرن بیست و یک( باریکه غزه) دیگر حتی حامیان اروپایی و غربی این رژیم را نیز از حمایت مطلق آن رژیم منصرف ساخته بود، خواست با حمله غافلگیرانه بر ایران و پیروزی مزعوم در این جنگ بر ایران، توجه جهانیان و به خصوص حامیان غربی خود را از مشکلات داخلی خود بسوی دیگری معطوف دارد.
در نخستین روز حمله رژیم صهیونیستی بر ایران و قبل از آغاز حمله جنگنده ها، ترور چندین شخصیت سیاسی و نظامی ایران از سوی ایران، آنهم در محفوظ ترین مناطق پایتخت تهران، نشان داد که دستگاه استخباراتی رژیم صهیونیست( موساد) همراه با سایر سازمان های استخباراتی رژیم صهیونیستی و سایر کشور های غربی و اروپایی، نشان داد که رژیم صهیونیستی و دستگاه های استخباراتی آن، نفوذ محکم و عمیقی در داخل نظام ایران و حتی مهم ترین دستگاه های نظامی و استخباراتی آن داشت و شاید محاسبات اسرائیل از موفقیت خود در این جنگ هم از همین جا نشأت می گرفت.
در حالیکه قرار بود به خواست رئیسجمهور امریکا، کشور شاهی قطر و به گونه مشخص امیر قطر وظیفه میانجیگری بین اسرائیل و ایران را به پیش ببرد، ایران شب دوشنبه و 24 ساعت قبل از اعلان آتش بس بین ایران و اسرائیل، چند فروند موشک به پایگاه امریکایی “العدید” قطر شلیک کرد. اما حکومت شاهی قطر با محکوم کردن اقدام تهران، از رهگیری ۱۳ موشک خبر داد و گفت موشک دیگر به فضای باز برخورد کرد و آسیب جانی و مالی نداشت. هر چند توقع می رفت که قطر یا سایر کشور های خلیج عربی در این مورد پاسخ بالمثل بدهند اما قطر روز سوم سرطان سفیر ایران در دوحه را احضار و به تعرض صورتگرفته از سوی آن کشور اعتراض کرد. پس از آن تا دم تحریر این سطور نه تنها قطر بلکه سایر کشور های حاشیه خلیج فارس نیز از هرگونه اقدام عکس العمل گونه و نظامی در پاسخ به این اقدام ایران، احتراز کردند.
در حالیکه در منطقه و به خصوص در خلیج عربی چنان پنداشته می شد این جنگ بین تهران و تل ابیب شاید مدت طولانی ادامه یابد، ولی فقط کمتر از دو هفته بعد از آغاز نگ توسط تل ابیب، آتش بس موقت بین ایران و رژیم صهیونیستی به دستور “ترامپ” رئیس جمهور امریکا قایم گردید و پس از آن هم هردو جانب و حتی رئیس جمهور ترامپ از نقض این آتش بس توسط یک جانبین، شکایت داشتند ولی تحلیلگران و آگاهان سیاسی به این باورند که رژیم صهیونیستی و حتی واشنگتن تحلیل و اطلاعات دقیقی از توانایی تسلیحاتی تهران نداشتند ورنه اقدام به آغاز جنگ در چنین شرایطی نمی کردند.
تهدید ایران در مورد بستن “تنگه هرمز” که در اثنای این جنگ چند بار وسط مقامات ایرانی تکرار شد تا حدیکه حتی چند بار “ترامپ” از چین برای منع کردن ایران از بستن تنگه هرمز درخواست کرد، نیز یکی از دلایل مهمی بود که بر علاوه چند دلیل دیگر، می توان آن را به حیث عوامل دلچسپی امریکا و رئیس جمهور آن کشور در برقراری آتش بس میان تهران و تل ابیب دانست.
شک ها و گمانه زنی های وجود دارد که جنگنده های امریکایی که مراکز تولید و غنی سازی یورانیم در ایران را هدف بمباردمان قرار داد، از پایگاه های امریکایی مستقر در خاک پاکستان به پرواز درآمده بودند، هر چند در این مورد به گونه حتم نمی توان چیزی گفت اما سفر پر تمطراق مارشال عاصم منیر!! به واشنگتن که با روز های جنگ ایران و اسرائیل همزمان بود و چرب زبانی شهیاز شریف نخست وزیر پاکستان به مقامات امریکایی از یک سو و سابقه خوش خدمتی ارتش .و سیاسیون پاکستان به امریکا در چنین مواردی، از سوی دیگر این گونه شکوک را قوت می بخشد. “پایان”