رحمتالله فیضان
شایسته نیست که در عصر تحول و پیشرفت جوامع بشری، جایگاه علم و دانش را مورد بحث قرار دهیم؛ زیرا اهمیت آن حقیقتی بدیهی و انکارناپذیر است. آنچه قابل تأمل و پرسش است، این است که چرا جامعه ما از دانش گریزان است و چرا در برابر آگاهی و علم، واکنش حساس و گاه منفی نشان میدهد؟
با این حال، بهعنوان دعوتی به جامعه خود برای رویآوردن به علم و دانش و نیز تذکری به حکومت در زمینه توجه به این موضوع، چند نکته را یادآور میشوم:
دانش سرچشمهی بالندگی ذهن و جان انسان است و رهبری شایسته نیز در پرتو همین بالندگی شکل میگیرد. در جامعهای آگاه، هیچ رهبری نمیتواند به قدرت برسد یا آن را اعمال کند مگر آنکه از دانش صحیح و بینش عمیق برخوردار باشد.
هر اندازه سطح دانش و آگاهی در جامعه ارتقا یابد، دولت توان بیشتری برای بسیج منابع و مدیریت امور خواهد داشت. در مقابل، اگر مردم از دانش و آگاهی بی بهره باشند یا نسبت به آن بیتفاوت بمانند، دولت نهتنها در جلب حمایت عمومی با مشکل روبهرو میشود، بلکه در سازماندهی و استفاده بهینه از منابع نیز با دشواریهای جدی مواجه خواهد گردید.
از این رو، شایسته است که حکومت در راستای گسترش دانش و پرورش نیروی انسانی توانمند و آگاه، گامهای مؤثر و پایدار بردارد. تدوین و اجرای برنامههای درازمدت علمی و آموزشی باید در اولویت قرار گیرد و اهل علم و معارف باید از جایگاه و امتیازاتی برخوردار شوند که بینیاز از وابستگیهای بیرونی، بتوانند در خدمت رشد و توانمندی جامعه قرار گیرند.