نژاد پرستي از نظر اسلام

استاد سید میر تمنا

نژاد پرستي از نظر اسلام

ان الحمد لله نحمده و نستعينه و نستغفره و نعوذ بالله من شرور انفسنا و من سيئات اعمالنا من يهده الله فلا مضل له و من يضلل فلا هادي له و نشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له و نشهد ان محمدا عبده و رسوله صلي الله عليه و سلم، اما بعد:

دين مبين اسلام دينی است که مؤمن را به طرف تمدن و ترقي و فلاح دعوت و رهنمايي مينمايد و اين دين دينيست که تمام ابعاد زندگي بشر را مورد بحث قرار داده و چيزي را نصيب بشر ميکند که بخش هاي مادي و معنوي بشر به آن ضرورت دارد. در دين اسلام نژاد پرستي مذموم قرار داده شده و معيار فضيلت و برتري فقط و فقط تقوي قرار داده شده و بس. الله تبارک و تعالي در کتاب آسماني خود چنين ارشاد ميفرمايد:

“يا ايها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثي و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم ان الله عليم خبير “

ترجمه: اي مردم من شما را از يک زن و مرد آفريده ام و شما را به شعبات و قبيله ها تقسيم نموده ام صرفا بخاطر تعارف يکديگر، واقعا بهترين شما با تقوي ترين شماست و الله تعالي دانا و با خبر بر همه چيز است.

از آيه مبارک فوق واضحا آشکار ميشود که انسان ها نبايد در جامعه انسانيت رنگ – نژاد – قبيله – لسان – نسب و غيره را مد نظر داشته باشد زيرا در نظر گرفتن نقاطي که يادآور شديم نزد الله هيچ ارزشي ندارد بلکه يگانه چيزيکه براي الله تبارک و تعالي پر ارزش بوده و انسان را به خالقش متوصل مينمايد تقوي است. [1]

دعوت به نژاد پرستي :

یکی از علمای مسلمان مي گويد: پديده ي نژاد پرستي هديه ي نصاري و غربيهاست تا با اين ترفند و دسيسه با اسلام مبارزه و مقابله كنند و اسلام را در مهد آن نابود كنند. نژاد پرستان با شعارهاي زيبا و فريبنده و انواع ترفندها، ملت ها و توده ها را فريب مي دهند و بسياري از عرب زبآن هاي غير مسلمان بمنظور مقابله با اسلام جريان عربيسم و عربيت را مطرح نموده و افراد نادان و ساده لوح را فريب مي دهند؛ و با اين كار دل دشمنان اسلام را شاد مي كنند.

شعار قوميت و ملي گرايي از بقاياي دوران جاهليت است و حربه اي است كه دشمنان، آن را در جهت نابودي اسلام و مسلمين بكار مي گيرند. دليل محكوم بودن ملي گرايي اين است كه دين اسلام امور جاهليت را منع نمود و نسبت به آن ها هشدار داده است؛ دين اسلام در دستورات خويش با احياي فرهنگ جاهليت مبارزه نموده است مگر اموري كه مورد تأييد دين اسلام مي باشد. بدون ترديد دعوت به ملي گرايي و قوميت و عربيت از امور جاهليت است؛ زيرا ملي گرايي با روح اسلام در تضاد است و دعوتي غير اسلامي است و بمنزله ي انكار حق است. بخاطر نژاد پرستي و ملي گرايي بسياري از ملت ها و دولت ها با هم جنگيده اند و خون هاي زيادي بر زمين ريخته شده است. سرمايه هاي زيادي به هدر رفته است و نتيجه اي جز دشمني و كينه توزي نداشته است.

یکی از علمای مسلمان مي گويد: هر شعاري و عملي كه با اصل اسلام و قرآن فاصله بگيرد و معيار آن نژاد، وطن، مذهب و طريقه باشد از امور جاهليت است؛ هنگامي كه بين دو نفر از مسلمانان يك مهاجر و يك انصار مشاجره اي در گرفت و هر كدام گروه خود را به كمك طلبيد، رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم فرمود: «أَبِدَعْوَى الجَاهِليةِ وأنا بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ.» [2]

«آيا در حالي كه من بين شما هستم فرياد جاهلانه سر مي دهيد؟»  پيامبر صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم با مشاهده ي اين موضوع بسيار ناراحت شد .[3]

وهمچنان از مواردي كه بر بطلان جريان ملي گرايي دلالت دارد: اين است كه مطرح نمودن موضوع قوميت ، منجر به دوستي با كفار و غير مسلمانان مي شود، اين جريان سبب مي شود تا حس انتقام جويي بخاطر قوميت و مليت بين مسلمانان تقويت شود و منجر به در گيري مسلمانان با مسلمانان ديگر خواهد شد. بديهي است كه اين كار فساد و تباهي را بدنبال خواهد داشت، و از طرفي مخالف با نصوص صريح قرآن و سنت است. تعالىم قرآن و سنت، مسلمانان را به كينه توزي و عداوت با كفار دعوت مي دهد، عرب باشند يا غير عرب.

اسلام از مسلمانان مي خواهد با كفار دوستي نكنند. الله تعالى مي فرمايد:{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ }

«اي كساني كه ايمان آورده ايد! يهود و نصاري را دوستان خود نگيريد؛ آن ها دوستان و هوادار يكديگرند و هر كه ازشما كه آن ها را به دوستي گيرد از آن هاست. همانا الله تعالى ظالمان را هدايت نمي كند.»

سبحان الله! بيان قرآن چقدر واضح و صريح است؛ اما اين نژاد پرستان و ملي گرايان فرياد دعوت به قوميت را سر مي دهند و مي خواهند مسلمانان و غير مسلمانان زير يك پرچم گرد هم آيند، فقط معيار ملیت باشد و بس؛

در فرهنگ ملي گرايان و نژاد پرستان، مسلمان و كافر با هم دوست و ياور همديگر هستند؛ در حالي كه الله تعالى مي فرمايد: {(شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا } [شوري: 13].

«براي شما از (احكام) دين همان را تشريح كرد كه به نوح توصيه كرده بود، و آنچه به تو وحي كرديم و آنچه به ابراهيم و موسي و عيسي توصيه نموديم، كه دين را بر پا داريد و در آن تفرقه نكنيد.»

در قرآن كريم بسياري از آيات دلالت بر موالات و دوستي با مؤمنين و معادات و دشمني با كفار دارد و از دوستي با كفار بر حذر داشته است؛ اين پيام هاي قرآني بر قرآن پژوهان نهفته نيست.

اسلام از مسلمانان مي خواهد اتحاد و همبستگي خود را زير پرچم اسلام حفظ كنند و عليه دشمنان دستی (قوتی) واحد باشند تا نصرت و پيروزي و عزت و سعادت ابدي نصيبشان گردد. [4]

اسلام همچنين به شدت با نژاد پرستي و طبقه بندي افراد جامعه مبارزه مي کند، زيرا همه انسان ها اعم از عرب، عجم، سفيد پوست و سياه پوست از نظر اسلام مساوي اند و تنها معيار تقوي و قانونمندي است که آنان را تمايز مي بخشد. همگي به طور مساوي براي انجام اعمال صالح تلاش مي کنند.[5]

در زمانی که اسلام مجد وقوت داشت ، قدرت بزرگ و عجيب اتحاد مسلمانان، دشمنان را شگفت زده کرده و در هاله اي از ابهام قرار داده بود. پس به دنبال اسرار و علت يابي پرداختند تا راز نهفته را کشف کردند، اين راز را در وحدت امت ديدند، به نيرويي که نژادها و قبيله هاي پراکنده و مختلف را درهم جمع کرده است و به وسيله ي آن دولت متحد و يکپارچه تشکيل داده اند، پي بردند. گام بعدي گسستن ريسمان وحدت و انهدام ساختمان حکومت اسلامي بود، کلنگي بهتر از زنده کردن نژادها و مليت ها به ذهن آنان نرسيد، جاهليت خوابيده را بيدار ساختند و همچون شعله ي آتش در آن دميدند، مردم را با دنيار و درهم در اين راه فريب دادند و با وعده و وعيد خود را به عنوان دفاع از حقوق بشر ودفاع از اقلیت ها وسخاوتمند معرفي کردند و خيانتکاران و پست سرشت ها را به جريان انداختند و از اينجا و آنجا تشکل هاي پليد را برپا و نژادها را که در آغوش اسلام آرميده بودند صدا کردند و از آن مدد جستند.

مزدوران حلقه به گوشی را در راه ترويج افکار و اهداف خود بسيج و از آتش نژادپرستي و قبيله گرايي دود برپا کردند. برخي شعار نژاد توراني، برخي شعار نژاد عربي، برخي ديگر شعار نژاد فارسي و برخي ديگر شعار نژاد کردي را در پيش گرفتند، شاخ شيطان بيرون آمد، بر شعله ي آتش بين برادران و دوستان دميده شد، با دست قصاب ها پوست امت را کندند، جمع آن را متفرقه ساختند و اين تفرقة نکبت بار را بين اجزاي يک دولت اسلامي ايجاد کردند، خلافت اسلامي را که در آن زمان مرکزش در ترکيه بود به مرد مريض اروپا تبديل کردند و ترکيه ي مسلمان با يک انقلاب عقده اي و ناشي از حقد و کينه از تنه ي حکومت اسلامي جدا شد و مرکز خلافت اسلامي سقوط کرد.

دولت بزرگ اسلامی گسسته شد و به دولت هاي کوچک و ضعيف تبديل گشت و آن نيروي سهمناک و تمدنی راکه عربها را  از وحشي گري نجات داده بود، از بين رفت.

و همان دولتي که زمان هاي زيادي حامل فضيلت و بزرگي و پناه گاه مستضعفان بود پر و بال شکسته همچون يتيم، به دست انسان هاي پست و ضعيف افتاد.

و بدينصورت نژادپرستي و ملي گرايي خدماتي را به دشمنان انجام داد که نيروي نظامي آن ها از انجام آن عاجز مانده بود، چنانکه اشغال آن رقعه ي پهناور از زمين را که خليفه مسلمانان در آن ابرها را مخاطب قرار مي داد و مي گفت: «اي ابرها هرجا مي خواهيد بباريد مطمئن باشيد خراج و ماليات ناشي از باريدن باران شما به خزانة بيت المال برمي گردد». آسان شد. در صورتي که قبلاً قدرت تصرف يک وجب از آن زمين را نداشتند.

* ازکجا مي دانيم که اين يک دسيسه ي استعماري بوده است؟

اگر در باره ي کساني که باني اين تفکر بوده و مردم را به آن دعوت کردند و در بارة آن کتاب نوشتند تحقيق کني، مي بيني ريشه ي همه ي آن ها به يک اصل برمي گردد و ريشة آن يک سانتی هم به مسلمانان نزديک نمي شود، بلکه بعضي از طراحان اين نقشه يهودي خالص و برخي از آنان دورگه و برخي ديگر در دانشگاه هاي آمريکايي و اروپايي و براي همين هدف تربيت شده اند آيا اين همه دليل کافي نيست که ريشه فتنه را پيدا کنيد؟

خلاصه و مختصر اين نتيجه ي نژادپرستي است و اين دعوت به سوي تفرقه و اختلاف است که نيرنگ پليد و خبيثي براي فروپاشي وحدت اسلامي است و يک نيرنگ و توطئه استعماري براي برافروختن آتش فتنه بين برادران محبوب است. خنجر مسمومي از خنجرهاي صهيونيسم براي بريدن پر و بال دولت اسلامي است و فتنة جنگ بين عرب ها و کردها در عراق و ترک ها و کردها در ترکيه و جنگ و فتنه هاي قبيله اي در گوشه و کنار جهان اسلام از کسي پوشيده نيست و زمينه اي اين جنگ و فتنه ها را همان استعمارگران با فروپاشي خلافت اسلامي و ظلم هاي اجتماعي و ناعدالتي هاي قومي و تصفيه هاي نژادي و محروم کردن مردم از حقوق هاي انساني و فطري خود به وجود آورده اند.

آيا بعد از اين نژادپرستي مي تواند اساسي براي برپاي دولتي قوي که دشمنان خود را بترساند و سلطه و نيروي خود را بر آن ها تحميل کند، باشد؟ ابدا. پس ای رهبرای مسلمان بیدار شوید. [6]

نتائج نژاد پرستي (تجاوز، كشتار، ويراني وبربادي):

از جمله نتائج ناگوار مليت خواهي وهر گونه گردهم آئي كه بر اساس قوم، مليت و نژاد باشد، حاصل وثمره آن تجاوز، کشتار و بيداد گري خواهد بود، طوريکه همه شاهد اين حقيقت اند، جنگ هاي خانمان سوزي كه در صومالی به وقوع پيوست و منجر به قتل و ويراني هاي بيشماري شد، همه نتيجه قوم پرستي بود، چون رهبر و يا بزرگ هر قوم بخاطر به قدرت رسيدن، يا تصرف نمودن مناطق بيشتر و يا مقدس دانستن شخص خودش و غروريكه در دلهايشان جاگزين شده است، مردمان بيچاره وبيخرد را تحريك و تشويق به جنگ هاي خونين نمودند، و هر طرفي خود را بر حق، وجانب مقابل را باطل معرفي کردند.

جنگهاي خونين و ويرانگري كه در بعضي از كشور هاي اسلامي صورت گرفت سبب اساسي آن منصب دوستي بعضي از رهبران آنهاست كه بصيرت و عقل خويش را از دست داده و خيانت بزرگي را به دين وملت مسلمان خويش مرتكب شدند! آنها معروف به دينداري اند، اما مردمان نژاد پرست و مليت گرا،  آنها در زمينه نژاد پرستي وحكم اسلام در مورد آن هيچ معلوماتي ندارند، اين دليل واضحي است كه علماي امت اسلامي در مورد از بين بردن اين مرض و وباي مهلك هيچ توجهي نكرده، وسهل انگاري نموده اند، اين مرض بد و تباه كن دامنگير امت اسلامي شده است.

پس مسؤليت بالاي رهبران دلسوز،علمای امت و دعوتگران است كه در پي از بين بردن اين مرض بد كه ملت اسلامي را پارچه پارچه كرده است آستين همت بر زنند، اگر رهبران، علما و دعوتگران متوجه مسؤليت بزرگ شان نشوند بديهي است كه جنگ هاي خونين و كشتار، جنايت، تباهي و ويراني بيشتر ادامه يافته و با نام هاي مختلف و زيرپرده هاي متنوع اهداف شوم دشمنان پياده خواهد شد،

خداوند – جل جلاله – ازدل هاي همه باخبر است و مي داند چه كسي در راه او مي رزمد و چه كسي بخاطر اهداف شخصي خويش مبارزه مي کند، چون نيت ها درست نيست لذا همه مصايب و بلاها، قهر و غضب خداوند – جل جلاله – با اشكال مختلف فرود مي آيد و تا وقتيكه به الله – جل جلاله – رجوع نكنند و از تعصبات قومي، نژادي، سمتي وحزبي دست برندارند، هرگز صلح و آرامش وثبات بر قرار نخواهد شد. امروز جهان اسلام با مصايب گوناگون دست وگريبان است، اشخاص ناشايسته را دشمنان بر ملت تحميل مي کنند وبنام اسلام در پشت پرده ساخت وبافت هايي را با آنان طرح ريزي مي نمايند تا رياست ومقام را از دست ندهند.

اسلام به پيروانش اجازه نميدهد بخاطر رياست ومنصب مبارزه نمايد هر چند لايق وشايسته آن هم باشند، چون حرص ورزيدن بر امارت ورياست پشيماني وندامت در روز قيامت خواهد شد. شخصيکه به اساس درخواست وياحرص به مقامي برسد، خداوند – جل جلاله – وي را ياري نمي دهد، اما اگر بدون در خواست رياست ومقام بوي سپرده شود، خداوند – جل جلاله – وي را در کارش ياري ميدهد.[7]

منابع ومآخذ

[1] فضل الله سید محمد حسین، نژادپرستی از نظر اسلام ، 1990 نشر ؛ مؤسسه فضل الله لدراسات الاسلمیه: ص ۲

[2] أخرجه: ابن اسحاق و ابن منذر و ابن أبي حاتم و أبوالشيخ، كما في: «الدر المنثور» 2/ 278،279. وانظر «تفسير ابن كثير» 1/ 390

[3] ابن تیمیه عبدالحلیم «مجموع الفتاوي» چاپ مصر دارالکتب العلمیه : صص(28/ 328، 329)

[4] ترجمه ي کتاب فتاوي علماء البلد الحرام گرد آورنده: دکتر خالد بن عبدالرحمن جريسي ج1  ص285

[5] محمد بن علي بن ابراهيم عرفج (عقيدتي، عبادي و اخلاقي) ج1 ص246

[6] اسلام آيين رشد و ترقي تأليف: دکتر محمد سيد وکيل ترجمه: عمر قادري 1380، انتشارات بوستان کتاب:ج 1 ص 44

[7] فضل الله سید محمد حسین، نژادپرستی از نظر اسلام ، 1990  نشر ؛ مؤسسه فضل الله لدراسات الاسلمیه:  ص 433 –

📌آیا این مطلب برای شما مفید بود؟ پس با دوستان‌تان شریک سازید تا آنها هم بهره‌مند شوند! 🤝 📲#اشتراک_گذاری 🥀🌹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

📛 تاسو د کاپي کول اجازه نه لری!
محتوای این وب‌سایت محفوظ است. لطفاً بدون اجازه، آن را کپی نکنید.