شخصی در نماز عصر امامت می‌کند و بر حسب فراموشی، نشستنِ قعده‌ی اول را ترک داده و در پایان نماز نیز بنابر فراموشی سجده‌ی سهو بجا نمی‌آورد؛ اینک حکم نمازی که با این حالت ادا می‌شود چیست؟

شخصی در نماز عصر امامت می‌کند و بر حسب فراموشی، نشستنِ قعده‌ی اول را ترک داده و در پایان نماز نیز بنابر فراموشی سجده‌ی سهو بجا نمی‌آورد؛ اینک حکم نمازی که با این حالت ادا می‌شود چیست؟

الجواب وبالله التوفیق

نشستن در قعده‌ی نخست، یکی از واجبات نماز بوده، که بجای آوردن آن ضروری می‌باشد و در صورت ترک، بر نمازگزار سجده‌ی سهو لازم می‌گردد؛ چنانچه سجده‌ی سهو انجام شود، خلل ایجاد شده در نماز برطرف می‌گردد. اما اگر سجده‌ی سهو انجام نشود، و این امر نیز سهواً پیش آید، نماز واجب الاعاده خواهد بود برابر است که در وقتش باشد یا در غیر وقت. بهتر اینست که به محض متوجه شدن صف‌های نماز را نشکنند و نماز را اعاده نمایند. اما اگر مردم منتشر شدند یا وقت تمام شد، بر هریک از امام و مقتدیان لازم است تا نمازشان را اعاده نمایند، اگر با جماعت نشد، بصورت انفرادی این کار را انجام دهند و اگر به اعاده‌ی نماز اقدام نکنند، گناهکار می‌شوند.

در متون، اقوال متعددی در این باره موجود است؛ که بنابر اقوال برخی: نماز در وقتش واجب الاعاده است، اما اگر وقت به سر رسید، دیگر اعاده‌ی نماز ضروری نیست.

اما برخی دیگر از جمله علامه ابن عابدین رحمه‌الله طبق صراحت موجود در متون مبنی بر ضروری بودن اعاده‌ی نماز، چنین نمازی را واجب الاعاده می‌دانند و قول راجح و مفتی به نزد احناف، همین قول می‌باشد.

عبارات الفقهاء:

ـ فیالدر:

‌(ولها واجبات) لا تفسد بتركها وتعاد وجوباً في العمد والسهو إن لم يسجد له، وإن لم يعدها يكون فاسقا آثما وكذا كل صلاة أديت مع كراهة التحريم تجب إعادتها.([1])

ـ وفی الرد:

وهل تجب الإعادة بترك سجود السهو لعذر، كما لو نسيه أو طلعت الشمس في الفجر؟ لم أره فليراجع والذي يظهر الوجوب كما هو مقتضى إطلاق الشارح لأن النقصان لم ينجبر بجابر، وإن لم يأثم بتركه فليتأمل.([2])

وأيضاً فی الرد:

‌(قوله في وقته) …ثم اعلم أن ما ذكر هنا في تعريف الإعادة هو ما مشى عليه في التحرير، وذكر شارحه أن التقييد بالوقت قول البعض، وإلا ففي «الميزان» الإعادة في عرف الشرع إتيان بمثل الفعل الأول على صفة الكمال بأن وجب على المكلف فعل موصوف بصفة الكمال فأداه على وجه النقصان، وهو نقصان فاحش يجب عليه الإعادة، وهو إتيان مثل الأول ذاتا مع صفة الكمال اهـ فإنه يفيد أن ما يفعل خارج الوقت يكون إعادة أيضا كما قال صاحب الكشف، وأن الإعادة لا تخرج عن أحد قسمي الأداء والقضاء…. وأما كونها واجبة في الوقت مندوبة بعده كما فهمه في البحر وتبعه الشارح فلا دليل عليه. وقد نقل الخير الرملي في حاشية البحر عن خط العلامة المقدسي أن ما ذكره في البحر يجب أن لا يعتمد عليه لإطلاق قولهم: كل صلاة أديت مع الكراهة سبيلها الإعادة. اهـ. قلت: أي لأنه يشمل وجوبها في الوقت وبعده: أي بناء على أن الإعادة لا تختص بالوقت.([3])


(1) الدرالمختار /ج2/ص129/ کتاب الصلاة/باب صفة الصلاة/مطلب واجبات الصلاة/داراحیاء التراث العربی/الطبعة الأولی.

(2) ردالمحتار /ج2/ص130/ کتاب الصلاة/باب صفة الصلاة/مطلب واجبات الصلاة/داراحیاء التراث العربی/الطبعة الأولی.

(3) ردالمحتار /ج2/ص455/کتاب الصلاة/باب قضاء الفوائت/مطلب فی تعریف الإعادۀ/داراحیاء التراث العربی/الطبعة الأولی.

و الله اعلم بالصّواب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

📛 تاسو د کاپي کول اجازه نه لری!
محتوای این وب‌سایت محفوظ است. لطفاً بدون اجازه، آن را کپی نکنید.