در قنوت نازله باز بودن دست‌ها بهتر است یا بستن آن؟

در قنوت نازله باز بودن دست‌ها بهتر است یا بستن آن؟ و اگر بستن بهتر باشد با توجه به اینکه در مناطق ما قنوت نازله به روش ارسال دو دست خوانده می‌شود، چنانچه کسی به حالت بستن دست‌ها قنوت نازله را بخواند آیا بر او ملامتی است؟

الجواب باسم ملهم الصواب

در این مسئله اختلاف است؛ نزد امام ابوحنیفه و امام ابویوسف، هر آن قیامی‌که در آن ذکر مسنونی باشد، بستن دستها در آن سنت است. و  نزد امام محمد، هر آن قیامی‌که در آن قرائت باشد (یعنی قرآن مجید خوانده شود)، در آن نیز بستن دست‌ها سنت می‌باشد. پس در نماز‌ تا آخر «سبحانک اللهم» (یعنی قبل ازشروع قرائت)، و در وقت قنوت، و در نماز جنازه، نزد امام محمد دست‌ها باید باز باشند. و در نزد امام ابوحنیفه و امام ابویوسف در همه این مقامها دست‌ها باید بسته باشند، همانگونه‌ که این معمول احناف است بنابر این قنوت نازله نیز از جمله اذکار مسنون است به همین علت در حالت قیامی‌که در آن قنوت نازله خوانده می‌شود باید دست‌ها بسته باشد چرا که طبق مذهب امام ابوحنیفه و امام ابویوسف  این‌ عمل(بسته بودن دستها در وقت خواندن قنوت نازله) مطابق سنت است؛

 از این تفصیل این نتیجه گرفته می‌شود که حالت بستن دست‌ها از حالت ارسال اولی و ارجح است.

و اگر کسی در قنوت نازله ـ با توجه به اینکه عرف عملی در میان ائمه‌ی جماعات در منطقه‌ی سیستان و بلوچستان این است ـ که دست‌ها را نمی‌بندند، اگر کسی این گونه عمل نمود که دستها را در وقت قنوت نازله بست، بر او ملامتی نیست چرا که او بر اولی و ارجح عمل نموده است. و هم‌چنین یک روایت از امام ابویوسف نیز منقول است که قنوت وتر را به حالت بلند کردن دست‌ها خوانده‌اند. حدیث این است: عن أبي هريرة قال: «كان رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا رفع رأسه من الركوع من صلاة الصبح في الركعة الثانية، يرفع يديه فيها، فيدعو بهذا الدعاء: «اللهم اهدني فيمن هديت»

   و در فتاوی محمودیه چنین مذکور می‌باشد: «چون در این مسئله اختلاف است، چنانچه شخصی به هر روشی‌که قنوت نازله را بخواند بر او اعتراضی نیست».

الدلائل:

وفی الحدیث الشریف:

عن أبي هريرة قال: «كان رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا رفع رأسه من الركوع من صلاة الصبح في الركعة الثانية، يرفع يديه فيها، فيدعو بهذا الدعاء: «اللهم اهدني فيمن هديت»([1])

ـــ فی الدرّالمختار:

 (ووضع) الرجل (يمينه على يساره تحت سرّته آخذا رسغها بخنصره وإبهامه) هو المختار، وتضع المرأة والخنثى الكف على الكف تحت ثديها (كما فرغ من التكبير) بلا إرسال في الأصح (وهو سنة قيام) ظاهره أن القاعد لا يضع ولم أره. ثم رأيت في مجمع الأنهر: المراد من القيام ما هو الأعم لأن القاعد يفعل كذلك (له قرار فيه ذكر مسنون فيضع حالة الثناء، وفي القنوت وتكبيرات الجنازة لا) يسن (في قيام بين ركوع وسجود) لعدم القرار (و) لا بين (تكبيرات العيد) لعدم الذكر ما لم يطل القيام فيضع.  ([2])

ـ و فی ردّالمحتار:

قوله: (فيه ذكر مسنون) أي مشروع فرضا كان أو واجبا أو سنة إسماعيل عن «البرجندي» قوله: (لعدم القرار) ليس على إطلاقه، لقولهم إن مصلي النافلة ولو سنة يسن له أن يأتي بعد التحميد بالأدعية الواردة نحو «ملء السماوات والأرض» إلخ و «اللهم اغفر لي وارحمني» بين السجدتين «نهر» ومقتضاه أنه يعتمد بيديه في النافلة، ولم أر من صرّح به تأمل. لكنه مقتضى إطلاق الأصلين المارين، ومقتضاه أنه يعتمد أيضا في صلاة التسابيح، ثم رأيته ذكره ط والرحمتي والسائحاني بحثا قوله: (ما لم يطل القيام فيضع) أي: فإن أطاله لكثرة القوم فإنه يضع، وهذا مبني على أن الأصل أنه سنة قيام له قرار لا على أنه سنة قيام فيه ذكر مسنون، وهذا أيضا يدل على أنهما أصلان لا أصل واحد كما ذكرنا.([3])

ـ وفی العنایة علی هامش فتح القدیر:

ثم الاعتماد سنة القيام عند أبي حنيفة وأبي يوسف وعن محمد أنه سنة القراءة، وثمرته تظهر في المصلي بعد التكبير. فعندهما لا يرسل حالة الثناء. وعند محمد يرسل، فإذا أخذ في القراءة اعتمد. والأصل أن كل قيام فيه ذكر مسنون يعتمد فيه وما لا فلا.‌([4])


([1]) زاد المعاد، نقلا عن کفایت المفتی.

([2]) الدرالمختار، ج2/ ص 166ـ 167، کتاب الصلاة/ مطلب: فی بیان المتواتر و الشاذ، الطبعة الأولی/دار إحیاء التراث العربی.

([3]) ردالمحتار، ج2/ ص 166ـ 167، کتاب الصلاة/ مطلب: فی بیان المتواتر و الشاذ،الطبعة الأولی /دار إحیاء التراث العربی.

([4]) العنایة علی هامش فتح القدیر، ج1/ص292و293، کتاب الصلاة، باب صفة الصلاة،مکتبة الرشیدیة.

و الله اعلم بالصّواب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

📛 تاسو د کاپي کول اجازه نه لری!
محتوای این وب‌سایت محفوظ است. لطفاً بدون اجازه، آن را کپی نکنید.