در برخی مناطق مرسوم است که هنگام تعزیه و تسلیت به بازماندگان میت، دستهای خود را بالا آورده و برای میت دعای مغفرت میکنند، حال آیا بلند کردن دستها در مراسم تعزیت از نگاه شرع ثبوت دارد؟ لطفا حکم این مسئله را ضمن توضیح روش درست و صحیح تعزیت و دعاهای مسنون مربوط به آن را بیان دارید.
الجواب وبالله التوفیق
در روایات زیادی آمده که آن حضرت صلی الله علیه وسلم هنگام پیش آمدن مصیبت به یاران خود تسلی داده و با دعای مغفرت برای میت، تسلاّی خاطر آنان را فراهم میکردند. در رابطه با تعزیت به مصیبت دیدگان فضائل فراوانی ذکر شده، و در چنین مناسبت هایی دو مطلب قابل ملاحظه است: اول اینکه اظهار همدردی، تعزیت و تسلیت که با بازماندگان انجام میشود، دوم اینکه برای میت دعای مغفرت و بخشش بشود. در رابطه با تعزیت شرعا محدودیت نیست بلکه بر استحسان عموم واگذار شده است چنانکه در کتاب «الفقه علی المذاهب الأربعة» آمده «ولیس للتعزیة صیغة خاصة بل یعزي کل واحد بما یناسب حاله»، بلند کردن دستها هنگام دعای مغفرت برای میت از روایات ثابت است، چنانکه حضرت ابو موسی أشعری رضی الله عنه روایت کرده اند که آن حضرت صلی الله علیه وسلم بعد از وفات أبو عامر برای وی دعای مغفرت نموده، دستها را بالا برده فرمودند: «اللهم اغفر لعبدک أبي عامر»، و نیز از حضرت عائشه رضي الله عنها روایت است که آن حضرت صلی الله علیه وسلم شب به قبرستان بقیع رفته با دستهای بلند برای اموات دعا کردند، لذا در چنین شرایطی گنجایش بلند کردن دستها وجود دارد، اما اینکه در مراسم تعزیت به صورت دست جمعی دستها را بلند کرده دعا انجام گیرد، از هیچ روایت واثری چنین شیوهای ثابت نیست، و استدلال از فضائل عموم دعاها، برای اثبات جواز آن کافی نیست، از طرفی هم آمدن پیش میت برای تعزیت، اتفاق و حادثهی تازه ای نیست، که در قرون مشهود لها بالخیر به وقوع نپیوسته باشد، صدها بلکه هزاران واقعه ی تعزیت از آنها نقل شده اما این روش وطریقه یک جا هم ازآنها روایت نشده.
پس اگر این مسئله از دین شمرده شود و به صورت التزام ادا گردد بدون تردید در تعریف بدعت داخل می گردد، چون پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرموده اند«من أحدث في أمرنا هذا ما لیس منه فهو رد». همچنین از آنجایی که مردم زیادی به خانهی وارثین میت آمده و رسم تعزیت و دعا را انجام میدهند، ونیز خوف این وجود دارد که مردم این طریقهی دعا را از دین شمرده و از ترک آن اظهار نارضایتی کنند، و مرتکب بدعت شوند بهتر این است که دستها را بلند نکنند. و این امر برای کسانی که لحظاتی پیش بازماندگان هستند، پر از حرج است؛ زیرا ناچارند با آمدن هر معزِّی دست های خود را بلند کنند. امروزه در مناطق ما بین مردم رسم بلند کردن دست ها جا افتاده و آن را لازم می دانند، بهترین روش مقابله با این رسم این است که علمای کرام در مجامع عمومی، خطبههای نماز جمعه، مردم را نسبت به این مسئله آگاه کنند، تا از اصل ومنشأ آن که در شریعت ثبوتی ندارد اطلاع پیدا کنند.
دعاهای مسنون به هنگام تعزیت از این قرار می باشند: «أعظم الله أجرك، وأحسن عزاءك، وغفر لميتك»
«إن لله ما أخذ وله ما أعطى وكل شيء عنده بأجل مسمى »
الدلائل:
ـ في الرد:
(قوله: وبتعزية أهله) أي تصبيرهم والدعاء لهم به. قال في القاموس: العزاء الصبر أو حسنه. وتعزى: انتسب. اهـ. فالمراد هنا الأول، وفيما قبله الثاني فافهم. قال في شرح المنية: وتستحب التعزية للرجال والنساء اللاتي لا يفتن، لقوله – عليه الصلاة والسلام – «من عزى أخاه بمصيبة كساه الله من حلل الكرامة يوم القيامة» رواه ابن ماجه وقوله – عليه الصلاة والسلام – «من عزى مصابا فله مثل أجره» رواه الترمذي وابن ماجه. والتعزية أن يقول: «أعظم الله أجرك، وأحسن عزاءك، وغفر لميتك».([1])
ـ وفي الهندیة:
التعزية لصاحب المصيبة حسن، كذا في الظهيرية، وروى الحسن بن زياد إذا عزى أهل الميت مرة فلا ينبغي أن يعزيه مرة أخرى، كذا في المضمرات .ووقتها من حين يموت إلى ثلاثة أيام ويكره بعدها إلا أن يكون المعزي أو المعزى إليه غائبا فلا بأس بها وهي بعد الدفن أولى منها قبله وهذا إذا لم ير منهم جزع شديد فإن رئي ذلك قدمت التعزية ويستحب أن يعم بالتعزية جميع أقارب الميت الكبار والصغار والرجال والنساء إلا أن يكون امرأة شابة فلا يعزيها إلا محارمها، كذا في السراج الوهاج .
ويستحب أن يقال لصاحب التعزية : غفر الله تعالى لميتك وتجاوز عنه وتغمده برحمته ورزقك الصبر على مصيبته وآجرك على موته ، كذا في المضمرات ناقلا عن الحجة .وأحسن ذلك تعزية رسول الله صلى الله عليه وسلم [إن لله ما أخذ وله ما أعطى وكل شيء عنده بأجل مسمى] ويقال في تعزية المسلم بالكافر أعظم الله أجرك وأحسن عزاءك وفي تعزية الكافر بالمسلم أحسن الله عزاءك وغفر لميتك ولا يقال أعظم الله أجرك وفي تعزية الكافر بالكافر أخلف الله عليك ولا نقص عددك، كذا في السراج الوهاج. ولا بأس لأهل المصيبة أن يجلسوا في البيت أو في مسجد ثلاثة أيام والناس يأتونهم ويعزونهم ويكره الجلوس على باب الدار وما يصنع في بلاد العجم من فرش البسط والقيام على قوارع الطرق من أقبح القبائح.([2])
ـ في فتاوی دارالعلوم زکریا. ([3])
([1]) رد المحتار علی الدر المختار/ج3/ص 174/کتاب الصلاة/ باب صلاة الجنازة /دار المعرفة /الطبعة الرابعة.
([2]) الفتاوی الهندیة/ج1/ص 228/کتاب الصلاة/ الباب الحادي والعشرون في الجنائز/دار الفکر-بیروت/الطبعة الأولی.
([3]) فتاوی دارالعلوم زکریا/ج2/ص855/کتاب احکام الجنائز/زمزم-کراچي.
و الله اعلم بالصّواب