جام جهانی به من آموخت

نویسنده: دکتور جمال عبدالستار (امین عام رابطه علماء اهل سنت)

مترجم: مسعود ظهیر امین

ناشر: دعوت نیوز.کام

تقدیر الهی همین بود که ماه گذشته از بعضی از کشورها دیدن کنم، دیدم باوجود تنوع زبان ها، تفاوت توجهات و اختلاف رنگ هایشان، همگی یک قاسم مشترک دارند آن هم اهتمام بزرگ شان به جام جهانی فوتبال بود!!

گفتم ساختن قضیه ای كه عامه مردم به آن ایمان داشته باشند و بر محورش جمع شوند و بخاطرش قربانی دهند کلید پیروزی است، آنها توانستند از بازی ها قضیه جهانی و بین المللی بسازند و از بازیکنان رموز و ستاره گان (الگو) و از میدان بازی ساحه مقدسی که دارای شأن و مکان است.

همه اینها درست در زمانی رخ میدهد که ما در جماهیری سازی قضایای بزرگ مربوط به امت مان ناکام بوده ایم وحتی نتوانسته ایم از مقدسات اشغال شده، خون های به ناحق ریخته شده، دردها و زجه های ضعیفان، مال های به تاراج رفته و آبروی ریخته شده مان قضیه ای بسازیم که مردم بر محور آن جمع شوند. از هیچ یک نمیتوانیم قضیه بسازیم ومردم را بر محورش جمع کنیم…

در طول این سفر مشاهده کردم که همگی چقدر با حرص شدید در وقت معین مسابقه حاضر میشوند، دریافتم که ما نیازمند ایمان به نماز و زکات و عبادات خویش مانند ایمان مان به وقت مسابقه هستیم ، و نیاز داریم تا اینگونه که بر دیدن مسابقه فوتبال در وقت تعیین شده آن تمرکز میکنیم، بر عبادت وبندگی کردن برای خداوند تمرکز کنیم، حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را بیاد آوردم که فرمود: هفت گروه اند که الله متعال آنها زیر سایه عرش خویش قرار میدهد ویکی از آنها کسی است که قلب اش وابسته به مساجد است، اینجا بود که تفاوت را دریافتم….
دیدم که روز مسابقه روز دَرَو است نه روز آرزوها، روز چیدن حاصل است.

روز چیدن ثمره تمرینات شاقه، برنامه ریزی دقیق برای نبردی که وسایلش را آماده کرده و معلوماتش را دریافته و امکاناتش را فراهم کرده است، پس چنین تیمی نه با مکر و فریب تیم رقیب غافلگیر میشود و نه حمله ناگهانی مهاجمان او را گیج میکند بلکه برای هر کدام آمادگی لازمش را گرفته است .

از جام جهانی آموختم که نمیتوان از طرفداران وهواداران استغناء جست نه در شکست ونه در پیروزی، با آنها همت ها بلند میرود، نیرو بیشتر میشود و معنویات به اوج میرسد، تشویق وهمراهی طرفداران در شکست ها انگیزه ای برای آغازی جدید است و تشویق نقطه قوتی برای جبران خسارت، الهام بخش خلاقیت و حمایت از دستاورد هاست دیدم طرفدارانی که تیمشان را تشویق میکنند در غم این تیم غمگین شده و از شادی اش خوشحال میشوند.

طرفداران به همه جزئیات تیم محبوب شان توجه دارند پرچم اش را برمیداشتند و با لباس شان خود را میآراستند و هر خبر شان را جستجو میکردند و تفاصیل بیشتر را در مورد ستارگان شان بحث میکردند تاریخ پیروزی ها و دست آورد ها و همه را…

این در حالی است که اکثریت مسلمانان شخصیت ها و الگو های اسلامی را نمی شناسند و به آن توجه ندارند و حتی عده ای زیاد مسلمانان فرض را از نفل فرق نمیتوانند بر ضد پرچم اش میجنگند وبا علمایش دشمنی میکنند، تاریخ و دست آورد های مردانش را نمی دانند…

اینجا بود که صداقت منصوب بودن را دانستم
دیدم که دفاع بدون هجوم بی فایده است و هجوم بدون ستاره مهاجم بی فایده و هردو بدون دروازه بان قوی وامین و همه شان بدون خط مرکز که حیثیت قلعه ای امن را دارد و ضامن توازن و تمسک شان است بی فایده است.

گفتم کجاست دفاع ما از دین و مقاومت ما در برابر دشمنان ما و نگهبانی عقیده ما و حفظ پیوند اجتماعی ما و وحدت صف ما
کجاست این همه …

دیدم که تخصص کلید پیروزی است. هیچ مربی وارد میدان نمی شود هیچ داوری گل نمیزند و هیچ دروازه بانی وظیفه اش را ترک نمیکند و هیچ مهاجمی از گل زدن غفلت نمیکند ومدافع برای حریفش کار نمیکند.

گفتم کجاست این امت که از استعداد ها ولیاقت هایش استفاده کند و از امکاناتش بهره برد و به تجارب عمیق و تخصصات دقیق احترام گزارد ..

دیدم که شکست در مسابقه و حتی خروج از رقابت به معنی پایان جهان نیست ونه به این معنی است که تیم غرق غم و اندوهِ فرصت از دست رفته ی روزهای گذشته باشد بلکه همه با تمام حماسه منتظر رویارویی آینده اند، با امید کامل به نتیجه بهتر وچشم به راه فرصتی دیگر.

با خود گفتم آیا نمی دانیم که زندگی مسلمان از دو حالت خارج نیست، آمادگی و یا رویارویی.
فرد مسلمان یا در حال مقابله با دشمن متجاوز است و یا هم در حال آمادگی گرفتن برای این مقابله.

دیدم تیم های شکست خورده از مربیان شان خلاصی جستند هر قدر که نام بزرگ داشتند و قرارداد مربیان لغو شد هر قدر که مدت وتاریخش باقی مانده بود وستاره های بزرگ کنار گذاشته شدند با وصف دست آورد های شان، اسباب شکست بررسی شد بدون تدلیس و وارونه جلوه دادن، به خطا ها اعتراف شد بدون آزردگی و جوانان شان برای یک آغاز جدید آماده شدند بدون خستگی.

گفتم هیچ کسی غیر از ما ناکامی اش را پیروزی تلقی نمی کند و و متمسک به رهبران شان با وصف ناکامی های فراوان شان نیستند و کورکورانه از رهبرانی که باعث شکست شان شده اند حمایت نمیکنند همان رهبرانیکه از جوانان برومند و ستارگان آینده شان استغناء میجویند و بخاطر آن رهبرانی که هیچ گلی به ثمر نرساندند جز به ضد خویش وبه هیچ کسی هجوم نبردند جز بر منتقدین شان و شیران غرنده جز بر خویش نبودند!!!

در پایان میگویم گل زدن بعد از پایان مسابقه به هیچ دردی نمیخورند و ارزشی ندارد، توجه به اشتباهات دشمن بدون آمادگی استفاده از فرصت ها دیوانگی است، و شرط بندی روی وقت اضافه پیروزی به ارمغان نمی آورد، کثرت تماشاگران کسی را برنده نمی سازد وگریه بعد از ویسل نهایی مسابقه دردی را دوا نمی کند بازی با تیم زخمی جنایت است و غافگیر شدن از قوت دشمن حماقت…

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *

error: Content is protected !!
چیټ خلاص کړئ
مرسته
Scan the code
سلام 👋
زه څنګه مرسته کولی شم؟