تحولات اخیر کشور بر تمام جوانب زنده گی مردم تاثیر گذاشت. از جمله تاثیر بزرگتری بر کار و وظایف گذاشت و امنیت و ثبات شغلی تمام مردم را تهدید کرد. سوال اینست که این تاثیرات بر کدام نوع کارها و وظایف بیشتر تاثیر گذاشت؟ و کدام نوع مشاغل را آسیب پذیرتر نشان داد؟، باید گفت که بیشتر مردم در افغانستان برای معیشت مصروف کارها و کاروبار شخصی اند و فیصدی کمتر مردم مصروف وظایف دولتی بوده اند. در سالهای اخیر که جوانان زیادی مصروف تحصیل شدند توقع کار های رسمی تر و بویژه دولتی را داشتند و تعداد زیادی هم درین راستا مصروف شدند ولی دولت نتوانسته بود به حد کافی اشتغال زایی کند و از طرف دیگر مردم ثبات و اعتماد بیشتری در کار شخصی میدیدند، بناء فیصدی بلندی از مردم درین زمینه مصروف بوده اند و فیصدی کمتری در کار دولتی اشتغال داشته اند.
به اثر تحولات اخیر اکثریت کارمندان دولتی به بلاتکلیفی سوق یافتند و بیکار شدند. که اینها کسانی بودند که 12، 14، 16، 18 یا 20 سال عمر خود را صرف تعلیم و تحصیل کرده بودند.
همگی یکباره از صد به صفر نزول کردند و رکود اقتصادی چشمگیری مواجه شدند. در طرف دیگر کارها و شغل های خصوصی بود که از تحولات بوجود آمده کمتر آسیب دیدند. تاثیر پذیرفتند ولی نه به حدی که گروه اولی آسیب پذیر شدند. گروهی که به وظایف رسمی و دولتی مصروف بودند. از آنجا که وظایف رسمی و بخصوص دولتی با تحصیل رابطه ی مستقیم دارند این تغییرات سبب شد تا مردم بویژه قشر جوان به تحصیل و آموزش درین کشور و نتایجی که از آن انتظار میرود بی باور شوند.
جوانان زیادی را دیدیم که گفتند فایده ی از تحصیل نیست و باید کار کرد. این تحول، تحول ذهنی بزرگی در اذهان قشر جوان و قشر تحصیل کرده بود، آنها دیدند که چگونه افرادی که با هزار بدبختی توانسته بودند تا سویه ی دکترا تحصیل کنند بیکار ماندند و حتی نتوانستند در شرایط پیش آمده از عهده ی مصارف اولیه ی خانواده هایشان برآیند. و از طرف دیگر دیدند که افراد شاغل در کاروبار های شخصی خیلی بهتر درخشیدند و حتی توانستند که کارمندانی با سویه های ماستری و دکترا استخدام کنند در حالی که یکتعدادشان از لحاظ تحصیلی حتی بیسواد بودند. اینجا سوال مطرح میشود که کدام یک ارجحیت دارد؛ تحصیل یا کار؟.
⁃ دنیا و تحصیل: در دنیای امروزی تحصیل منحیث شاخصه ی برتر و احتمالا در برخی کشور ها یگانه مولفه ی پیشرفت و ترقی به حساب میآید. ولی موفقیت در تحصیل همیشه با موفقیت کار و درآمد همراه نیست، تناقصِ تحصیل کرده گانِ تنگدست و انسانهای بی تحصیلِ ثروتمند همیشه موجود بوده است. ولی ازین چشم پوشی نمیتوان کرد که یکی از اهداف کسب تحصیل بدست آوردن وظیفه ی مناسب با درآمد کافی میباشد، چه در سکتور دولتی و یا سکتور خصوصی. وظایف رسمی بخصوص وظایف دولتی معیارهای مشخص و تجربه کاری معمولا بالایی می طلبند تا فرد پذیرفته شود ولی به اندازه ی کافی امتیاز معاش نداشته و هم از امنیت کاری کافی برخوردار نمیباشد. ولی در مشاغل خصوصی با شرایط آسانتری میتواند فرد به کار پذیرفته شود و نیز عاید بهتر و امنیت و دوام شغلی بیشتری داشته باشد. ولی مشاغل خصوصی زیادی وجود دارند که تحصیل و یا تجربه ی کاری زیاد مطلوب نبوده فرد میتواند راحت تر بدان مشاغل شاغل شود. موارد یاد شده بیشتر در کشور های توسعه یافته صدق میکنند ولی در افغانستان درین موضوعات تفاوت چشمگیری دیده میشود. طوری که در بسا از موارد فرد مجبور است که برای امرار معیشت هم به تحصیل بپردازد و هم باید تلاش کند که در عرصه ی مشغولیت خصوصی کار و تلاش نماید. اینجاست که موضوع از حالت ساده یی که بنظر میرسد پیچیده تر و سخت تر میشود.
⁃ تحصیل و درآمد: درجات بالاتر تحصیلی به سطح ماستری و دکتورا معمولا به هدف پوره کردنِ معیارها برای بدست آوردن وظایف بهتر و پر درآمدتر کسب میگردند تا فرد بتواند به راحتی در مشاغل مورد نظرش جذب شود. ولی این همیشه محقق شدنی نیست، چون برای رتبه های بلند وظیفوی ارتباطات سیاسی نیز وارد عرصه میشوند. و این ورود گاهی طوریست که این ارتباط خود منحیث یکی دیگر از معیارها و شرایط قرار میگیرد و گاهی هم میتواند تقریبا یگانه معیار قرار گیرد که درین حالت میتواند مشکل ساز باشد. در کل تحصیل با کار ربط دارد یعنی تحصیل کردن یافتن کار را در پی دارد ولی کار فقط با تحصیل نه بلکه با یکی از مواردی که ربط دارد تحصیل است، یعنی بدون تحصیل هم کار و وظیفه دست یافتنیست.
⁃ توقعات جامعه از تحصیل کرده گان: بصورت معمول تقاضاهای خانواده، جامعه و کشور از قشر تحصیل کرده و باسواد به مراتب بیشتر و بزرگتر است. از آنجایی که این قشر سالهای متمادی عمر خود را در راستای کسب علم و دانش سپری کرده اند یا میکنند معمولا در تمام عرصه های زنده گی از رفتار فردی و اجتماعی گرفته تا نحوه ی زنده گی و سهم گرفتن در امور ملی و مهم از قشر تحصیل کرده توقعات و انتظارات بیشتری میرود. این موضوع یک خوبی بزرگ و یک بدی بزرگ دارد؛ خوبی بزرگ اینست که با این دیدگاه راه این قشر برای در دست گرفتن امور هموارتر میشود و میتواند در طویل مدت در صورتی که این ذهنیت به عمق جامعه نفوذ کند شایسته سالاری را بوجود بیار بیاورد. و بدی بزرگ آن اینست که با در نظرداشت وضع تحصیل کرده گان کشور و دید اکثریتِ بیسواد این سرزمین به قشر مذکور این قشر جایگاه حقیقی خود را در جامعه نخواهد یافت و این بارِ توقعات و انتظارات شانه های شانرا سنگین تر و سنگین تر خواهند ساخت. بنابراین یک تعادل موثر این خوبی بزرگ و بدی بزرگ لازم است که باید یک روشنفکر و تحصیلکرده ی افغانی همیشه بدان توجه نماید.
⁃ بر دو راهی کار و تحصیل: ما در سرزمینی زنده گی میکنیم که همه ی ما در سنین نوجوانی و جوانی با این پرسش روبرو شده ایم که برای آینده ی خویش کدام مسیر را باید انتخاب نماییم. این دو راهی ممکن در جوامع زیادی وجود نداشته باشد خصوصا در جوامعی که کار و تحصیل دو مفهوم مجزایی نیستند. ولی در افغانستان در سنین یاد شده این یکی از دو راهی هایی است که اکثریت با در برابر آن قرار میگیرند. مشکل این موضوع اینست که جامعه، بخصوص نسل جوان آنرا بدو گروه جدا میسازد؛ گروپ اول باورمندان کار و مشغولیت محض و گروپ دوم باورمندان تحصیل محض. که هر دو میتواند عواقب نامناسبی بر آینده ی کشور
⁃ لزومیت تلاشِ مرکب
تلاش در هر دو راستا در محیط افغانی لازم و به هم مرتبط است. اینجا باید خودتان را در موقعیتی فرض کنید که که بدون هیچ پشتیبان مالی میخواهید به تحصیل بپردازید و ادامه دهید معلوم است که با همچون حالت باید خودتان کارکنید، عاید داشته باشید و به کمک این عاید ادامه تحصیل بدهید. و اگر توانستید که کار مناسبتری و عاید بهتری داشته باشید این شما را حتی در دوره ی بعد از تحصیل نیز کمک خواهد کرد طوری که در یافتن شغل و راه اندازی کار مناسب و مطابق رشته ی تحصیلی تان شما را کمک خواهد کرد، چون با عاید مناسب تر، پس انداز خواهید داشت و این در آینده ی شغلی تان نقش موثری ایفا خواهد کرد. متقابلا منحیث نتیجه ی تحصیل ما به کار نیز ضرورت داریم و خواه و نخواه یکی از نتایج تحصیل اشتغال خوب و مناسب است. این موارد در محیط مثل افغانستان که فاقد خیلی از زیربناها بوده و فاقد سیستم های موثر در اکثر عرصه های مهم کشور میباشد و افراد مجبور اند که بیشتر به خودشان و به تلاش و پشتکار خودشان اتکا کنند.
⁃ نتیجه
میتوان چنین نتیجه گرفت که تغییرات و تحولات اخیر کشور ما را بیشتر متوجه تفکر در بین کار و تحصیل نمود و این یک واقعیت انکار ناپذیر است که ما مجبوریم درین سرزمین به هر دوی این قضیه همزمان فکر کنیم. شاید در بسیاری از کشورها ما به این موارد به این صورت برنخوریم و این پدیده منحیث یک مشکل و مسئله مطرح نباشد ولی اینجا مطرح است. کار و تحصیل با وجودی که دو مسیر میباشند ولی دو مسیر بسیار به هم مرتبطی اند که هر دو با هم یک مسیر مرکبی را میسازند که تلاش و پیکارِ مرکب نیز میطلبد و این مسیر و تلاش مرکب میتواند در راستای رسیدن به اهداف و برنامه های درازمدت مارا کمک کند. این مسیر تقریبا یک مسیر انعطاف پذیر و پر کننده ی اوقات خالی و همچنان یک مسیر پر دستاوردیست. این روش، این مسیر و این تلاش را توصیه میکنم.
د دعوت نیوز رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت نیوز رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت نیوزبانکي پتهIslamic Bank AC # 00105100585219 :
د واټس آپ شمېره WhatsApp: +93 747 162 162:
Support Dawatnews Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawatnews Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
Islamic Bank AC # 00105100585219
Account for international payments: 00105100585219
WhatsApp:+93 747 162 162