امین امتِ رسول الله ( جوانان الگو)

هر امتی امینی دارد و امین امت من ابوعبیده بن جراح است. ( رسول الله)

نوشته: دکتر عبدالرحمن رأفت پاشا

ترجمه: ابراهیم احراری خلف

ناشر: دعوت نیوز.کام

ابوعبیده کی است؟

ابوعبیده بن جراح امین امت اسلام است، و این لقب را پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بر او گذاشت، نسب او در فهربن مالک به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می رسد نامش ابوعبیده بن جراح بن عامر بن عبدالله بن الجراح … بن فهر بن مالک است. مادرش امیمه، دختر غنم بن جابر بن عبدالعزی است.
کنیه اش ابو عبیده و پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) او را امین این امت لقب داد. ابوعبیده یکی از افرادی است که خیلی زود و قبل از دیگران در ابتداء اسلام را پذیرفت، او یکی از ده نفری است که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به آنها مژده بهشت داده بود، احادیثی از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) روایت کرده است و در جنگهای زیادی همراه پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) بوده است.
ابوعبیده لاغر اندام و دارای ریشی نازک و کم مو و چهره ای کم گوشت بود. قامتی دراز داشت و از بس که قدش دراز بود گویا پشتش کج بود، در جنگ احد، وقتی با دندان تیری را که به صورت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرو رفته بود محکم کشید که به پشت سر افتاد و هنگامی که بلند شد، دید که از دهانش خون می ریزد و دندانهایش شکسته است.

اسلام آوردن ابو عبیده

ابو عبیده(رضی الله عنه) زمزمه مردم را در مورد دعوت محمد شنید و دانست که نزدیکترین فرد به پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) ابوبکر است و تمام کار های پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به دست اوست؛ بنابراین به خانه ابوبکر(رضی الله عنه) رفت و از نزدیک اسلام را شناخت، دیدار ابوبکر و ابوعبیده پایان گرفت و با هم قرار گذاشتند که روز بعد با پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) دیدار کنند.
پیامبر به تازگی در خانه ارقم بن ابی ارقم اقامت گزیده بود، در روز بعد در وقت مقرر، ابوعبیده به قصد دیدار پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) حرکت کرد، در راه افرادی را دید که آنها هم قصد زیارت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) را داشتند. آنها عثمان بن معظون، عبیده بن حارث بن مطلب ،عبدالرحمن بن عوف و ابوسلمه بن عبدالاسد (رضی الله عنه) بودند. همه با هم نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) آمدند و اسلام را پذیرفتند.
پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) از آنها به عنوان اولین شاگردان مکتب خود و افراد پیشرو در ایمان و اسلام به گرمی استقبال نمود.
خبر مسلمان شدن ابوعبیده به خانواده اش رسید، بعضی از خویشاوندان او پدرش را طعنه می زدند که پسرت ابوعبیده مسلمان شده است و با تو مخالفت کرده و از دین محمد که مخالف دین پدران و نیا کانت می باشد پیروی کرده است.
همچنان طعنه زدند تا اینکه پدر ابوعبیده به شدت خشمگین شد. شمشیرش را به دست گرفت و فریاد زد: من فرزندم عامر(ابوعبیده) را با این شمشیر می کشم. اما ابوعبیده از اسلام دست بر نداشت تا اینکه جایگاه مهمی را در میان مسلمانان که مژده بهشت داده شده بودند، کسب کرد.

هجرت و جهاد

ابوعبیده (رضی الله عنه) هجرت کرد و افتخار هجرت به حبشه را با مسلمانان به دست آورد. او سختی و خستگی فراوان در مسیر هجرت را تحمل نمود و در حبشه ماند تا اینکه پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به مدینه هجرت نمود، آن وقت ابوعبیده از حبشه به مدینه هجرت کرد و به پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) پیوست.
در جنگ بدر، امین امت قهرمانی بزرگ و اسب سواری دلیر و پیشرو بود و شرف افتخار آمرزش اهل بدر که خداوند گناهان گذشته و آینده آنها را بخشید، نصیب ابوعبیده نیز گردید.
در جنگ احد، ابوعبیده مجاهدی بود که از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) دفاع می کرد و دندانهایش در این روز شکسته شد، ابوعبیده از کسانی بود که در برابر تجاوز و سوء قصد قریش به جان پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) سینه سپر نمودند.
بعد از اینکه در جنگ احد، دندانهای پیشینش شکسته شده بود، عمر(رضی الله عنه) می گفت: مردی که دندانهای پیشینش از ته شکسته باشد زیباتر و خوش قیافه تر از ابوعبیده ندیده ام.
در جنگ ذات السلاسل، وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) خبر شد که گروه بزرگی از قبیله قضاعه جمع شده و قصد حمله به مدینه را دارند پرچم را به دست عمرو بن عاص داد و او را برای سرکوب دشمن فرستاد، عمرو بن عاص چون به آنجا رفت و متوجه گردید که دشمن بیشتر از آن است که آنها فکر می کردند از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) درخواست کمک نمود، پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) دو صد نفر از مهاجرین و انصار را که ابوبکر و عمر(رضی الله عنه) نیز در میان آنها بودند به فرماندهی ابوعبیده(رضی الله عنه) برای کمک به عمرو بن عاص فرستاد.
ابوعبیده چون به آنجا رسید به عمرو بن عاص گفت: پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به من توصیه نموده که در کنار شما باشم و با یکدیگر اختلاف نکنیم. سوگند به خدا! اگر تو با من مخالفت کنی باز هم من از تو اطاعت خواهم کرد. همه راویان این سریه اتفاق نظر دارند که ابوعبیده خوش اخلاق و نرم خو بود، و مانند سایرین به عمرو بن عاص اقتدا می کرد. زیرا عمرو در آن روز امیر مسلمین بود.

امین امت

گروه مسیحیان نجران در مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) همراه با علمای یهود حاضر شدند آنها نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) با همدیگر اختلاف کردند، علمای یهود گفتند: ابراهیم یهودی بوده است و مسیحیان گفتند ابراهیم مسیحی بوده است در اینجا خداوند این آیه را نازل کرد:
(يا اهل الكتاب لم تحاجون في ابراهيم….) ( ما كان ابراهیم يهودیاً و لا نصرانياَ و لکن حنیفاً مسلماً و ما کان من المشرکین…)
( ای اهل کتاب چرا درباره ابراهیم مجادله می کنید- ابراهیم نه یهودی، نه نصرانی و نه مشرک بود بلکه مسلمانی راستین و بدور از هر گونه کجی ها  بود.)
پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) همچنان با مسیحیان نجران گفتگو کرد تا اینکه آنها را قانع نمود، سپس آنها از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)  خواستند که کسی را پیش آنها بفرستد تا دین و احکام اسلام و قرآن را به آنها بیاموزد، پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) دستش را روی شانه ابوعبیده بن جراح گذاشت و به آنها گفت:
همراه شما مرد امینی را می فرستم، امین واقعی، امین به حق و امین امت.
امین امت همراه آنها رفت تا به آنها دین جدید و قرآن را بیاموزد، پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به ابوعبیده
گفت: با آنها برو و به آنها دین را بیاموز و در صورت بروز اختلاف در میانشان قضاوت کن.
اینچنین پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به امانت داری ابوعبیده گواهی داد، این امانتداری تنها منحصر به ابوعبیده نیست بلکه او امین تمام امت محمدی می باشد.

روز سقیفه

بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)، وقتی مردم در سقیفه بنی ساعده برای انتخاب جانشینی برای پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) جمع شدند، ابوعبیده نیز در آنجا بود. او مسلمانان را به وحدت و همدلی فراخواند. اما هنگامی که مردم با هم اختلاف کردند ابوعبیده در میان انصار ایستاد و به سخنرانی پرداخت و گفت: ( ای گروه انصار!  شما اولین کسانی بودید که پیامبر را کمک و پشتیبانی نمودید مبادا اولین کسانی باشید که بعد از او تغییر کرده و ایجاد اختلاف نمائید.)
این سخنان ابوعبیده آرامش مردم را باز گرداند و دلهای انصار تسکین یافت و کار با بیعت تمام مسلمین و انصار و مهاجر با ابوبکر صدیق(رضی الله عنه) خاتمه یافت و همه او را به عنوان جانشین پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) پذیرفتند. ابوعبیده در مورد بیعت، با علی رضی الله عنه سخن گف، علی رضی الله عنه به ابوعبیده گفت: ( از من چیزی نمی بینی جز آنچه تو را خوشحال کند و ابوبکر نیز از ما چیزی نمی یابد جز آنچه او را خشنود خواهد ساخت)
این چنین امین امت در گفتارش امین بود، در مواضع خود صادق و مسلمین را به دوستی و همدلی فرا می خواند. دارای ایمان قوی و زبانی صادق بود، خداوند از او راضی بود و او را خشنود کند.

جنگ یرموک

در جنگ یرموک، ابوعبیده فرمانده لشکر و یکی از قهرمانان مسلمین بود. ابوبکر(رضی الله عنه) خالد بن ولید را برای کمک ابوعبیده به شام فرستاد و در نامه ای خطاب به ابوعبیده گفت:( خالد بن ولید را برای کمک تو و عقب راندن لشکریان رم فرستاده ام و من او را امیر تمام لشکر نموده ام، تو از او اطاعت کن و با او در چیزی مخالفت نکن)
در حالی که معرکه یرموک جریان داشت ابوبکر(رضی الله عنه) وفات کرد و خلافت به عمر بن خطاب(رضی الله عنه) رسید، عمر(رضی الله عنه)، خالد(رضی الله عنه) را از فرماندهی عزل و ابوعبیده را فرمانده لشکر قرار داد. ابوعبیده هنوز به خالد نرسیده بود که پیروزی توسط  خالد رضی الله عنه بدست آمد و هنگامی که خبر عزل خالد(رضی الله عنه) به وی رسید گفت: خداوند بر ابوبکر رحم کند، من او را از همه مردم بیشتر دوست داشتم سپاس خدا را که بعد از ایشان امر خلافت را به عمر رضی الله عنه سپرد.)
خالد اضافه کرد: خداوند به تو پاداش نیک بدهد، ای ابوعبیده! من سربازی از سربازانت هستم، برای من فرق نمی کند که فرمانده لشکر باشم یا سربازی در لشکر.

در گذشت ابوعبیده

ابوعبیده بن جراح رضی الله عنه، امین امت در سرزمین شام در گذشت. او در جایی بنام فحل نزدیک بیسان جان به جان آفرین تسلیم نمود.

رضی الله عنه

رحمت خداوند بر او باد و خداوند قبر او را باغی از بهشت بگرداند.

منابع

سیر اعلام النبلاء
طبقات ابن سعد
تاریخ طبری
سیره ابن هشام
السیرة الحلبیة
زاد المعاد
صحیح بخاری
صحیح مسلم

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *

error: Content is protected !!
چیټ خلاص کړئ
مرسته
Scan the code
سلام 👋
زه څنګه مرسته کولی شم؟