خداوند در سوره یاسین فرموده است: روز قیامت دست ها و پا های مجرمان را به حرف..

خداوند در سوره یاسین فرموده است: روز قیامت دست ها و پا های مجرمان را به حرف در می آورم و آنها به ضررشان شهادت می‌دهند. حال دست ها و پاها چگونه صحبت می کنند؟ چون روش آن بر خلاف عادت است توضیح بفرمایید آیا حقیقتا صحبت می‌کنند یا اینکه مراد در آیه مجاز می‌باشد؟در سوره یاسین می فرماید بر زبان کفار و مجرمین مهر زده می شود. بجز زبان، بقیه اعضاء را خداوند به صحبت در می آورد اما در سوره نور آیه 24می فرماید زبان آنها بر ایشان گواهی می‌دهد ظاهرا بین دو آیه تعارض وجود دارد توضیح بفرمایید.

الجواب باسم ملهم الصواب

آری در روز محشر جهت حساب و کتاب، اول به هر شخصی آزادی داده می شود که هر کس عذری دارد بیان کند اما مشرکین وقتی وضعیت خود را خطرناک می‌بینند، از شرک واعمال بد خود منکر می شوند [والله ربنا ما کنا مشرکین] و برخی از کفار از آنچه فرشتگان در نامه اعمال آنها نوشته اند اظهار بی اطلاعی می کنند و به فرشتگان اتهام دروغ (العیاذ بالله) می زنند.

در این مورد  امام مسلم رحمه الله در کتابش حدیثی را از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت میکند که انس ابن مالک رضی الله عنه می‌فرماید: ما نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم بودیم ناگاه پیامبر خدا خندید سپس فرمود آیا میدانید به چه سبب خندیدم؟ ما گفتیم الله جلّ جلاله و رسولش بهتر می‌داند. فرمود: خنده ام از کلام بنده با ربّش در روز قیامت بود. بنده می گوید: یا رب! آیا من را از ظلم پناه نمی دهی الله سبحانه وتعالی می فرماید بله. بنده می گوید: پروردگارا علیه خود شاهدی جز نفس خود را اجازه نمی دهم یعنی نمی پذیرم. خداوند به او می فرماید امروز خودت به حساب رسی بر خودت بسنده هستی و کافی است که کرام الکاتبین گواه تو باشد آنگاه بر دهانش مهر زده می شود و به اعضاء و اندامهایش گفته می شود به نطق درآیید پس اندام های وی به اعمالش ناطق گشته و گواهی می دهند سپس مهر از دهانش برداشته می شود در این هنگام بنده خطاب به اعضایش می گوید: نابود وگم و گور شوید ای اعضای من، آخر من بخاطر شما این چنین دفاع می کردم.

اما اینکه چگونه دست و پا به صحبت در می آید در سوره فصلت آیه 21 الله سبحانه وتعالی چنین تشریح می دهد [قالوا أنطقنا الله الذى أنطق كل شىء]  یعنی آن اعضا می گویند: آن خدایکه هر گوینده ای را گویا کرده به ما نیز گویایی داده است گرچه برخی مفسرین توجیه دیگری در مورد نطق فرموده اند اما  اکثر مفسرین فرموده اند که  مراد از نطق،  نطق ظاهری است.

امام رازی رحمه الله در تفسیر کبیر می فرماید قول صحیح همین قول  می باشد و خداوند قادر،  بقدرتش همچنانیکه نطق را توسط زبان بوجود می آورد. همانطور قدرت دارد که نطق را توسط بقیه اعضا جاری کند.

اما اینکه در سوره یاسین  مهر زدن بر دهان آمده که بیانگر لال شدن زبانشان است، و در سوره نور شهادت دادن زبان کفار بر علیه  آنها آمده، با هم منافاتی ندارد؛ زیرا مراد از مهر زدن اینست که آنها نمی توانند به اختیار خود صحبت کنند، بلکه زبان شان برخلاف رضای آنها به حرکت در می آیند و بدون اختیار بر علیه آنها گواهی می دهند علامه قاضی محمد ثناء الله در تفسیر مظهری و برخی دیگر از مفسرین کرام چنین توجیهی فرمودند. و صاحب تفسیر اللباب فی علوم الکتاب می فرمایند: مفسرین فرموده اند که صحبت کردن زبان، که در سوره نور آیه 24 آمده، قبل از مهر زدن، بر دهان مجرمین می باشد.

الدلائل:

ـ فی التفسير الكبير:

اليوم نختم على أفواههم وتكلمنا أيديهم وتشهد أرجلهم بما كانوا يكسبون

في الترتيب وجوه الأول: أنهم حين يسمعون قوله تعالى: بما كنتم تكفرون [يس: 64] يريدون [أن] ينكروا كفرهم كما قال تعالى عنهم ما أشركنا وقالوا آمنا به فيختم الله على أفواههم فلا يقدرون على الإنكار وينطق الله غير لسانهم من الجوارح فيعترفون بذنوبهم الثاني: لما قال الله تعالى لهم: ألم أعهد إليكم [يس:

60] لم يكن لهم جواب فسكتوا وخرسوا وتكلمت أعضاؤهم غير اللسان، وفي الختم على الأفواه وجوه:

أقواها، أن الله تعالى يسكت ألسنتهم فلا ينطقون بها وينطق جوارحهم فتشهد عليهم، وإنه في قدرة الله يسير، أما الإسكات فلا خفاء فيه، وأما الإنطاق فلأن اللسان عضو متحرك بحركة مخصوصة فكما جاز تحركه بها جاز تحرك غيره بمثلها والله قادر على الممكنات والوجه الآخر أنهم لا يتكلمون بشيء لانقطاع أعذارهم وانتهاك أستارهم فيقفون ناكسي الرءوس وقوف القنوط اليؤوس لا يجد عذرا فيعتذر ولا مجال توبة فيستغفر، وتكلم الأيدي ظهور الأمور بحيث لا يسع معه الإنكار حتى تنطق به الأيدي والأبصار، كما يقول القائل: الحيطان تبكي على صاحب الدار، إشارة إلى ظهور الحزن، والأول الصحيح وفيه لطائف لفظية ومعنوية.([1])

ـ وفی تفسير أبي السعود :

{وتكلمنا أيديهم وتشهد أرجلهم بما كانوا يكسبون} يروى أنهم يجحدون ويخاصمون فيشهد عليهم جيرانهم وأهاليهم وعشائرهم فيحلفون ما كانوا مشركين فحينئذ يختم على أفواههم وتكلم أيديهم وأرجلهم وفي الحديث يقول العبد يوم القيامة إني لا أجيز علي شاهدا إلا من نفسي فيختم على فيه ويقال لأركانه انطقي فتنطق بأعماله ثم يخلى بينه وبين الكلام فيقول بعدا لكن وسحقا فعنكن كنت أناضل وقيل تكليم الاركان وشهادتها دلالتها على أفعالها وظهور آثار المعاصي عليها وقرئ وتتكلم أيديهم وقرئ ولتكلمنا أيديهم وتشهد بلام كي والنصب على معنى ولذلك نختم على أفواههم وقرئ ولتكلمنا أيديهم ولتشهد بلام الأمر والجزم.([2])

ـ وفی زادالمسير في علم التفسير:

قوله تعالى: اليوم نختم على أفواههم….ومعنى «نختم» : نطبع عليها، وقيل: منعها من الكلام هو الختم عليها، وفي سبب ذلك أربعة أقوال: أحدها: أنهم لما قالوا: والله ربنا ما كنا مشركين ختم الله على أفواههم ونطقت جوارحهم، قاله أبو موسى الأشعري. والثاني: ليعلموا أن أعضاءهم التي كانت أعوانا لهم على المعاصي صارت شهودا عليهم. والثالث: ليعرفهم أهل الموقف، فتميزوا منهم بذلك. والرابع: لأن إقرار الجوارح أبلغ في الإقرار من نطق اللسان، ذكرهن الماوردي. فإن قيل: ما الحكمة في تسمية نطق اليد كلاما ونطق الرجل شهادة؟ فالجواب: أن اليد كانت مباشرة والرجل حاضرة، وقول الحاضر على غيره شهادة بما رأى، وقول الفاعل على نفسه إقرار بما فعل.([3])


([1]) التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب،ج25-26/الجزء الثانی،ص95/ سورة یاسین، تحت آیة 65/المکتبة التّوفیقیّة، القاهرة.

([2]) تفسير أبي السعود ،ج5/ص319/سورة یاسین، تحت آیة 65/دار المصطفی.

[3]))زاد المسير في علم التفسير/ج7/ص31/ سورة یاسین، تحت آیة 65/المکتب الإسلامی.

و الله اعلم بالصّواب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

📛 تاسو د کاپي کول اجازه نه لری!
محتوای این وب‌سایت محفوظ است. لطفاً بدون اجازه، آن را کپی نکنید.